«خوش نمک» با مجریان جدید به شبکه نسیم بازگشت حمایت وزیر فرهنگ و ارشاد از ساخت فیلم سینمایی در خصوص امام رضا (ع) + فیلم موزیک ویدئوی جدید «فرزاد فرزین» برای سریال «قطب شمال» + فیلم مردم نامزد‌های نشان فردوسی را انتخاب کنند بهترین سریال ایرانی شبکه نمایش خانگی معرفی شد + آمار آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر مشهد در هفته‌ای که گذشت (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) تقدیر از ژاله علو در «شب کارگردان» فصل دوم سریال لایواکشن «وان پیس» (One piece) در دست ساخت است + جزئیات جدیدترین حواشی فیلم «بی‌بدن» | شکایت به دلیل سکانس‌های ملتهب چشم به راه افعی واقعی | نگاهی به سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم نسلی آگاه بدون خلاقیت | کارشناسان درباره ویژگی‌های طراحان گرافیک جوان می‌گویند مروری بر پرفروش‌های کتاب در مشهد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) نگاهی اجمالی بر تاریخچه هنر گرافیک در ایران و جهان به‌مناسبت روز جهانی گرافیست دلیل پخش نشدن برنامه «هفت» چه بود؟ اعضای کارگروه «حکیم طوس» معرفی شدند
سرخط خبرها

گفتگو با صبا زردکانلو، مترجم ادبیات کودک و نوجوان | داستان‌هایی شفاف با چالش‌های الهام بخش

  • کد خبر: ۱۵۹۶۵۴
  • ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۳
گفتگو با صبا زردکانلو، مترجم ادبیات کودک و نوجوان | داستان‌هایی شفاف با چالش‌های الهام بخش
صبا زردکانلو، مترجم ادبیات کودک و نوجوان، تاکنون چهار کتاب را با عنوان‌های «یک کودک ربایی»، «داستان ممنوعه»، «درست مثل باران» و «از سرزمین‌های انگور» به فارسی برگردانده است.

حسام الدین نجفی | شهرآرانیوز؛  آثاری که به گفته مترجمش، هر کدام می‌تواند دریچه‌ای به تجربه‌ای تازه باشد و همین موضوع را یکی از انگیزه هایش برای انتخاب کتاب برای ترجمه مطرح می‌کند. او نوجوانی را دورانی حساس و پرافت وخیز می‌داند که کتاب مناسب و هم ذات پنداری با شخصیت‌های آن می‌تواند کمکی به نوجوانان باشد برای داشتن تصویر و تصور شفاف تری از آنچه پیرامونشان رخ می‌دهد. به باور  زردکانلو، چالش‌هایی که شخصیت‌ها در داستان با آن رو به رو می‌شوند و تلاشی که برای حل آن می‌کنند می‌تواند برای مخاطب نوجوان برای پشت سر گذاشتن چالش‌ها و مشکلاتش نیز الهام بخش باشد.

چطور به ترجمه ادبیات کودک و نوجوان علاقه‌مند شدید و برای انتخاب کتاب چه مبنا و ملاک‌هایی مدنظر دارید؟

من سال‌ها به عنوان مدرس زبان انگلیسی با گروه‌های سنی نوجوان و بزرگ سال کار کرده ام و همین تجربه بود که به طور خاص من را به دنیای نوجوان‌ها علاقه‌مند کرد. اینکه چه کتابی را برای ترجمه انتخاب می‌کنم می‌تواند عوامل مختلفی داشته باشد؛ از جمله جذابیت و تأثیرگذاری داستان و اینکه چقدر با داستان یا قهرمان داستان ارتباط برقرار می‌کنم؛ آن داستان چقدر می‌تواند برای خواننده نوجوان یا حتی بزرگ سال دریچه‌های تازه‌ای بگشاید و به تجربه و درکش از دنیای پیرامون و حتی دنیای درونی خودش کمک کند. قطعا نثر و روایت زیبا، وجود پیچیدگی‌های درست در روند داستان و پرداختن به موضوع‌های چالش برانگیز زندگی هم از عوامل مؤثر در انتخابم هستند.

محور اصلی هر چهار اثری که ترجمه کردید یعنی «یک کودک ربایی»، «داستان ممنوعه»، «درست مثل باران» و «از سرزمین‌های انگور» ماجراجویی‌های کودکانه است و شخصیت اصلی در تخیلش شروع می‌کند به حل وفصل ماجرا و اینکه چطور از مهلکه نجات پیدا کند. به نظر می‌رسد این گونه داستان‌ها برای بچه‌ها جذاب‌تر است و شما هم برای همین دست به انتخاب آن‌ها زدید.

خب فکر می‌کنم نیاز است که تفکیکی بین مخاطب «کودک» و «نوجوان» قائل شویم، چرا که این دو گروه با هم یکی نیستند و طبیعتا کتاب‌هایی که برای هرکدام از این دو گروه نوشته می‌شوند هم بسیار متفاوت هستند. همان طور که پیش‌تر اشاره کردم، کتاب‌هایی که تا به امروز با ترجمه من به چاپ رسیده اند در حوزه «نوجوان» هستند.

قهرمان‌های این داستان‌ها با مسائلی روبه رو می‌شوند که در زندگی واقعی برای هرکسی ممکن است پیش بیاید و این شخصیت‌ها که در حال گذار از کودکی به بزرگ سالی هستند و دارند مرحله به مرحله چهره واقعی زندگی را تجربه می‌کنند، در روند داستان با چالش‌ها و مشکلاتی روبه رو می‌شوند و به توانایی‌های خود پی می‌برند و تلاش می‌کنند روی پای خود بایستند و از آن سوی این مسیر پرپیچ و خم پیروز بیرون بیایند.

ژانر یا سبک این کتاب‌ها «رئال» یا «واقع گرا» است و در مواردی «تاریخی» و «ماجراجویانه» نیز در نظر گرفته می‎شوند، البته این مسئله که شخصیت‌ها در داستان با مشکلاتی مواجه شوند و با استفاده از توانایی‌های فردی و ذهنی خود تلاش ‎کنند از پس آن‌ها بربیایند، می‌تواند در هر ژانری وجود داشته باشد و جزئی از خط سیر معمول داستان است که الزاما محدود به گروه سنی خاصی هم نیست، اما به عقیده من پرداختن به چنین چالش‌هایی و الهام بخشی برای عبور از مشکلات و یافتن جواب و راه حل به‎طور خاص می‌تواند برای نوجوانان جذاب و مهم باشد؛ چرا که بنا به اقتضائات این دوران حساس و پرافت وخیز، نوجوانان می‌توانند به خوبی با این شخصیت‌ها و مسائلشان هم ذات پنداری و تصویر خودشان را از دنیا و زندگی شفاف‌تر و روشن‎تر کنند.

آیا شما هم مثل برخی از مترجمان حوزه کودک قبل از انتشار کتاب، متن فارسی ترجمه تان را برای بهترشدن و مطمئن شدن از کارتان به چند نوجوان می‌سپارید؟ به نظرتان این اتفاق اگر قبل از ترجمه رخ بدهد چقدر می‌تواند به بهترشدن اثر کمک کند؟

فرایند ترجمه رمان نوجوان نیز مانند ترجمه هر کتاب دیگری فارغ از گروه سنی مخاطب، طولانی، پیچیده و تخصصی است. موارد گوناگونی در روند ترجمه واژه به واژه کتاب در نظر گرفته می‌شود که از جمله آن‌ها می‌شود به ساختار زبان مبدأ و مقصد، سبک نوشتاری و پیام و هدف موردنظر نویسنده و تطابق سبک و واژگان و توصیفات انتخابی در زبان مقصد با متن اصلی اشاره کرد. من به ترجمه امانت دارانه معتقدم و باور دارم که شخصیت‌ها و توصیفات داستان متعلق به من نیستند که هرطوری بخواهم تغییرشان بدهم. کتاب متعلق به خالق و نویسنده اش است و مترجم وظیفه دارد دنیای کتاب را همان طور که مدنظر نویسنده است به مقصد برساند.

حالا در این فرایند، بنا به پیچیدگی‌ها و تفاوت‌های زبانی، این وظیفه بر دوش مترجم قرار می‌گیرد که متن را با اقتضائات زبان مقصد تطبیق دهد و در نهایت متنی یکپارچه و قابل فهم و متناسب با مخاطب زبان مقصد ارائه دهد. هر چیزی که در این فرایند به مترجم کمک کند تا بهترین انتخاب را داشته باشد به طورقطع خالی از لطف نیست. بدون شک در حوزه ادبیات نوجوان، توجه به واژگان و زبان قابل فهم برای این گروه سنی امر مهمی است و باید به نحوی که مترجم مناسب می‌داند، در نظر گرفته شود.

موقع انتخاب واژگان یا برابرنهاد‌ها آیا به سواد فارسی کودکان و نوجوانان هم توجه می‌کنید؟ برخی‌ها اعتقاد دارند این بر عهده خواننده است که اگر به کلمه یا اصطلاحی برخورد و معنایش را نمی‌دانست، جست وجو کند و معنی اش را بیابد و مترجم نباید خودش را به سطح واژگانی خوانندگانش فروبکاهد.

به طورقطع توجه به سطح زبانی مخاطب در ادبیات کودک و نوجوان بسیار کلیدی و مهم است. در ترجمه نسبت به تألیف کار کمی ساده‎تر است، چرا که واژگان از قبل توسط نویسنده در زبان مبدأ انتخاب شده است. مترجم باید سطح واژگان انتخابی در کتاب را تشخیص دهد و آن‌ها را در زبان مقصد معادل یابی کند. تأکید می‌کنم که در درجه اول باید دید نویسنده چه گفته و چه خواسته است.

در درجه بعد، کار می‌رسد به تشخیص تناسب واژگان انتخابی در ترجمه با مخاطبان زبان مقصد. هماهنگی تمام این موارد با هم همان چیزی است که ترجمه را تخصصی و پیچیده می‌کند. به عقیده من رعایت حدی از تعادل و تناسب در انتخاب زبان و واژگان ضروری و مطلوب است، به گونه‌ای که متن در نهایت هم برای خواننده جذاب و قابل فهم و روان باشد و هم واژگان تازه‌ای را به او معرفی و بر دانشش اضافه کند.

سؤال همیشگی فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان این است؛ چرا حجم آثار ترجمه شده به نسبت آثار تألیفی این قدر بیشتر است؟ این یعنی ما در کشور با کمبود شدید قصه گو برای کودکان روبه روییم؟ از طرفی، آیا مخاطب حوزه کتاب کودک ونوجوان هم مانند حوزه بزرگ سال به داستان گوی ایرانی اعتمادی ندارد و ترجیح می‌دهد کار ترجمه‌ای بخواند؟

در کشور ما حساسیت‌های زیادی روی کتاب‌های کودک و نوجوان و محتوای تولیدی برای کودک و نوجوان وجود دارد که در بسیاری از موارد حتی کار ترجمه را نیز با مشکل مواجه می‌کند. به طورقطع چنین حساسیت‎هایی در زمینه تألیف سخت‌تر و مشکل سازتر و همچون مانعی بزرگ و سنگین سر راه خلاقیت و پرورش ذهن هستند.

ادبیات کودک و نوجوان امروز در دنیا بسیار با توجه روبه رو شده است و بر اهمیتش تأکید می‌شود. اینکه ما بتوانیم آزادانه و آگاهانه برای گروه‌های سنی مختلف تولید محتوا و خلق ادبی داشته باشیم، طوری که به همه مسائل مهم زندگی پرداخته شود، می‌تواند در فرایند رشد و شکل گیری شخصیت و شکوفایی توانایی‌های کودکان و نوجوانان و آگاهی رسانی به آن‌ها بدون جهت دهی‌های سوگیرانه تأثیر بسزایی بگذارد.

ما قصه گو و نویسنده و شاعر و تصویرساز و هنرمند کمتر از دیگر نقاط دنیا نداریم، ادبیات در ذات فرهنگ ما ریشه دارد. اگر مشکلات و موانع ساختاری موجود اصلاح شود، اگر دست نویسنده و هنرمند باز گذاشته شود و سامان دهی به این حوزه به افراد متخصص و دلسوز واگذار شود، شک ندارم که بهترین آفرینش‌های داستانی و ادبی را خواهیم داشت. از طرف دیگر، اقتصاد ادبیات و نشر نیز در کشور ما معیوب و ضعیف است. مطمئنا فرایند خلق یک اثر ادبی بسیار زمان بر و پیچیده است که این مسئله به ویژه برای مخاطب نوجوان، پیچیدگی‌های بیشتری را هم به وجود می‌آورد.

متأسفانه تیراژ پایین چاپ و ثبات نداشتن در شرایط اقتصادی که بازار کتاب را تحت تأثیر قرار می‌دهد، کار را برای نویسندگان سخت می‌کند. در نهایت باید به کمبود متخصص در حوزه ادبیات کودک و نوجوان اشاره کنم. این حوزه به رغم اینکه در یک دهه اخیر نسبت به دیگر حوزه‌های نشر، رونق خوبی پیدا کرده است و به نظر می‌رسد طیفی از کودکان و نوجوانان ما به مطالعه کتاب اقبال نشان داده اند؛ اما از سوی جامعه علمی و دانشگاهی هنوز آن طور که بایدوشاید جدی گرفته نشده است و در نتیجه، متخصصان زیادی در این حوزه وجود ندارند.

درباره بخش دوم سؤالتان باید بگویم که فکر نمی‌کنم بی اعتمادی نسبت به کتاب‌های تألیفی وجود داشته باشد. کتاب‌هایی که ترجمه می‌شوند اغلب کتاب‎هایی هستند که در دنیایی آزاد خلق شده و استاندارد‌ها و معیار‌هایی را داشته اند. ناشران بیشتر به سراغ کتاب‌هایی می‌روند که جوایز معتبر کسب کرده و رکورد‌های فروش خوبی را ثبت نموده اند.

معمولاً این کتاب‌ها به نقاط مختلف دنیا رسیده و به زبان‌های مختلف ترجمه شده اند، طبیعی است که چنین کتاب‎هایی از جذابیت بالایی برای مخاطبان فارسی زبان هم برخوردار باشند، اما بسیاری از کتاب‌های تألیفی هم هستند که چنین ویژگی‌هایی دارند و درصورتی که از حمایت مناسب برخوردار و به درستی معرفی شوند، به طورقطع با اقبال خوبی روبه رو خواهند شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->